I Am Loving My Hijab

I Am Loving My Hijab
من به حجابم عشق می ورزم

ازدواج خدایی ...


روز جمعه بود که رفت خواستگاری صفیه خانم توی خانه آقای نادری حرف هایش را زد اما نگاهش نکرد چون سر به زیر نشسته بود و حرفهایش را میزد ، خواهرهایش بهش اعتراض کردند که اگر ندیدی چطور انتخاب کردی؟شاید کور بود کچل بود هزار عیب داشت ، گفته بود «ازدواج من به خاطر خداست به خاطر اسلام است صفیه خانم به همین چیزها فکر میکند چرا باید به چیزهای دیگه فکر کنم »

اما الان ازدواج ها به خاطره چیه؟
ملاک ازدواج شهدا چی بوده ملاک ازدواج جوون های امروزی چیه ؟
کمی فکر کنید شاید داریم بی راهه میریم !!!!!!

"به خدای خوب ملاک ازدواج خدایی میسپارمتون"

امام زمان (عج) را دریبایم ...

پیرمرد با قد کوتاهش رفته بود روی بلندی 

لباس سفیدی بر تن کرده بود 

انگار می خواست جلب توجه کند

پیام زیبایی را حمل می کرد 

شاید می خواست کمی ما را به خود آورد 

او حامل پیامی بود از سوی امام زمان ما

" وجود مبارک حضرت امام زمان (عج) می فرمایند : 

این بد حجابی است که من را خانه نشین کرده است "

وقتش نرسیده کمی حضرت صاحب (عج) را دریابیم ؟!

روزی برای حضور انقلابی های با حجاب و عفت

در روزی که همه آمده بودند یک چیز بیش از همه به چشم می آمد 

حضور عاشقان عفت و حجاب 

حضور زینب های زمانه 

چه آنهایی که انقلاب را با چشم دیدند 

و چه آنهایی که در این انقلاب رشد کردند 

خواهران من 

آفرین به شما 

که با چادر مشکی خود 

ولایت مداری و انقلابی بودن خود را 

پرنگ تر کردید ...

این کار ها برای یک زن انقلابی مسلمان ننگ است!!!!!!

امروز، سرگرم شدن به زر و زيور، براى زن مسلمان ايرانىِ انقلابى عيب است.
امروز، پُر كردن سر و سينه و دست از زيورآلات و بت قرار دادن زيور و آرايش و مُد و لباس، براى زن انقلابىِ مسلمانِ ايرانى ننگ است.
آن كسى كه در پى اين گونه چيزهاست، ارزشش پايين است.
طلا، براى زن ارزش آفرين نيست؛
بى‌اعتنايى به طلا، ارزش آفرين است.
مُد، براى زن ارزش آفرين نيست؛
بى‌اعتنايى نسبت به مُدهاى دام‌گونه‌ى ساخته و پرداخته‌ى دشمنان، براى زن ارزش است.
 
(سخنرانى رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمع كثيرى از زنان شهرهاى تهران، تبريز، اصفهان، كرمان، قم، قزوين، يزد، كرج و استانهاى چهارمحال و بختيارى و مازندران - 1368/10/26)
 

خواهش های رجائی

     

آمده بود مهمانی سر سفره هم نشسته بود اما دست به غذا نمی زد زن دایی پرسید :

محمدعلی!مگر گرسنه نیستی؟

همانطورکه سرش پایین بود جواب داد:

میتوانم خواهشی از شما بکنم !؟میشود چادرتان  را سرتان بکنید؟

آن روز یازده و دوازده سال بیشتر نداشت

"کتاب سیره شهید رجائی ص۳۴"

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

رسول خدا(ص)

ای فرزند آدم از آنچه خدا حرام کرده اجتناب کن عفت داشته باش تا از اهل عبادت خدا محسوب گردی

                                            

 "ارشاد القلوب ترجمه طباطبایی ص۷۴"