با دوستش از یک محله به مدرسه مرفتن اما از مسیر های متفاوت

هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از این کوچه برویم قبول نمیکرد
میگفت:"این کوچه پر از دختره من نمیام این کوچه معلوم نیست به کجا ختم شود ....."
دانشگاه هم که رفت همین حجب حیا را داشت ........

با اصرارمیخواست از طبقه دوم آسایشگاه به طبقه اول منتقل بشود
با تعجب پدرش گفت:"به خاطر همین من رو از دزفول کشیدی تهران!"
گفت:"طبقه دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است نمیخوام در معرض گناه باشم ."
وقتی خواسته اش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشت نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت :"آسایشگاه بالا کلی سر قفلی داره ولی به روی چشم منتقلش میکنم پایین ."

امام صادق (ع) میفرمایند:
چشم چرانی یکی از تیرهای شیطان اسن و آن مسموم است و هرکس برای خدای عزوجل آن را ترک کند 
نه برای غیر خدا ایمانی که مزه آن را شخص درک کند جایگزین آن خواهد نمود .

اخر هم مزه ایمان را چشید از میان ما رفت