تحليلي بر منع حجاب در اروپا "كشف حجاب از حقوق بشر غربي"
کي از دلايل بدبيني ملت هاي جهان به سردمداران جهان غرب تناقض هاي فاحش آنان در گفتار و عمل است.اين تناقض ها باعث بي اعتمادي و انزجار ملت ها نسبت به غرب شده که به وضوح اين بي اعتمادي و انزجار قابل مشاهده است.يکي از مواردي که غرب در خصوص آن دچار تناقضات فراوان شده حقوق بشر و دفاع از آزادي هاي مردم است.اين شعار به ظاهر بسيار زيبا و دلفريب است و هر انساني را به سوي خود جذب مي کند اما وقتي کمي به واقعيت مي نگريم مي بينيم که بين گفتار و رفتار فاصله اي بسيار طولاني وجود دارد.غربي ها اصطلاح حقوق بشر را براي اهدافي غير انساني وضع کردند و هدفي جز استثمار و ارضاي خوي زياده طلبانه و تجاوزکارانه خود به شيوه اي مدرن تر نداشتند.نگاه آنان به حقوق بشر نگاه به يک ابزار موثر و مفيد جهت پيشبرد اهداف در کشور هاي جهان سوم است و الا آنان در باطن هيچ اعتقادي به شعار هايي چون حقوق بشر نداشتند و ندارند.شعار هايي از اين دست تا زماني مورد احترام و توجه آنان است که تامين کننده منافع آنان باشد.تجربه هاي متعدد ثابت مي کند که هر جا غرب منافع خود را در خطر ديده يا شرايط را براي کسب منفعت بيشتر مهيا ديده تمام اصول قانوني و حقوق بشري را زير پا گذاشته است و در عمل کمترين پايبندي و اعتقاد را به آن نشان نداده است.مطالعه اعمال و رفتار آنان در حوزه هاي مختلف نشان مي دهد که بزرگترين ناقضان حقوق بشر همين مدعيان حقوق بشر هستند که به نام دفاع از آن به خود اجازه
مي دهند هر کار خلاف قانوني را انجام دهند.تطبيق
رفتار هاي آنان با قوانين و ادعاهاي خودشان نشان مي دهد که آنان نه بر اساس قانون بلکه صرفا بر اساس منافع خود عمل مي کنند و قانون براي آنان معنايي ندارد چرا که آنان قانون را نه براي خود بلکه براي ديگران و به منظور کنترل آنان وضع کرده اند.آنچه از قوانين
بين المللي بر مي آيد احترام به اعتقادات و ارزش هاي انسانها و عدم تجاوز به حقوق مسلم آنان است.اعتقادات هر کس براي خودش محترم است.اما امروزه ما شاهد نقض گسترده اين آزادي در کشور هاي به اصطلاح متمدن اروپايي هستيم که بر خلاف اصول حقوق بشر عمل مي کنند و از حجاب زنان و دختران جلوگيري مي کنند.ممانعت از داشتن پوشش اسلامي در برخي کشور هاي اروپايي نقض کننده ادعاهاي سردمداران حقوق بشر دنياست.طبق قوانين داشتن پوشش اسلامي حق هر زن مسلمان است اما در يک تناقض آشکار شاهد برخورد مدعيان دروغين حقوق بشر با پوشش زنان و دختران و جلوگيري از ورود آنان به دانشگاه ها
هستيم.بر اساس اعلاميه حقوق بشر هر انساني از حق آزادي فکر، وجدان و دين برخوردار است. اين حق شامل اظهار عقيده و ايمان، تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني به نحو فردي يا جمعي، خصوصي يا عمومي خواهد بود(ماده 18 اعلاميه حقوق بشر)و يا اينکه "هر فردي بدون هيچ گونه تمايز، مخصوصا از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، تولد يا هرموقعيت ديگر، از تمام حقوق و آزاديهاي اعلام شده در اين اعلاميه برخوردار است". (ماده 2 اعلاميه حقوق بشر).همچنين منشور ملل متحد دولت هاي عضوش را از ايجاد محدوديت هاي غيرضروري و سليقه اي باز مي دارد.بند 3 ماده اول و بند ج ماده 55 منشور سازمان ملل مي گويد: "کليه دول عضو، متعهد به رعايت حقوق بشر و آزاديهاي اساسي براي همه، بدون تبعيض از حيث نژاد، جنس، زبان يا دين خواهند بود".ميثاق حقوق مدني سياسي هم بر آزادي هاي مذهبي تاکيد دارد."در كشورهايي كه اقليتهاي نژادي، مذهبي يا زباني وجود دارند، اشخاص متعلق به اقليتهاي مزبور را نميتوان از اين حق محروم نمود كه مجتمعاً با ساير افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود بهره مند شوند و به دين خود متدين بوده و بر طبق آن عمل كنند يا به زبان خود تكلم نمايند" (ماده 27 ميثاق حقوق مدني و سياسي)."هر كس حق آزادي فكر، وجدان و مذهب دارد. اين حقوق شامل آزادي داشتن يا قبول يك مذهب يا معتقدات به انتخاب خود، همچنين آزادي ابراز مذهب يا معتقدات، به صورت فردي يا جمعي، علني يا پنهان، در عبادات و اجراي آداب، اعمال و تعليمات مذهبي ميباشد."(ماده 18 ميثاق حقوق مدني سياسي). بسياري از کشورهاي اروپايي در قالب اتحاديه اروپا، کشورهاي آسيايي را ناقض حقوق بشر معرفي مي کنند. اين در حالي است که موارد فراواني از نقض حقوق بشر در آمريکا و اروپا ديده مي شود. نقض حقوق بشر در فرانسه - کشوري که تاريخ اروپا از آن به عنوان مهد آزادي و دموکراسي ياد مي کند - به دلايلي همچون نفوذ لابي هاي صهيونيستي در حاکميت و اصرار دولت بر حفظ ماهيت سکولار خود و سيطره نظام سرمايه داري بر جامعه، به امري طبيعي در آمده است. به عنوان مثال با به اجرا گذاشتن قانون منع حجاب ، از تحصيل دختران محجبه در مدارس و دانشگاه ها ممانعت به عمل مي آيد و مقامات دولتي اعتراضات مردمي را ناديده گرفته و آن را تحقير نمودند. تصويب قانون منع استفاده از علائم مذهبي در اماکن عمومي در کشور فرانسه که در عمل منجر به منع استفاده از حجاب شد ، با دموکراسي و آزادي هاي فردي که روح قانون اساسي نوشته شده غربي است،مغايرت دارد.
جوانان مسلمان اروپايي که در ميان فقر معنوي و سرگرداني مردم اطراف خود، اسلام را مطلوب نهايي خود يافته اند، اصرار دارند که به تمام فرايض آن از جمله حجاب پايبند باشند. اين در حالي است که نظام سرمايه داري و ليبراليسم که سعي دارد از زن به عنوان ابزاري در جهت تحقق منافع خود استفاده کند از حجاب اسلامي که نتيجه آن حضور فعال و سالم زن مسلمان در جامعه است، مي هراسد زيرا فقط دو شکل از زن را مي پسندد: يکي زناني كه به دليل پايبندي به ارزش هاي سنتي خانه نشين شده اند و از حضور در اجتماع محرومند اين دسته گروهي بي اثر و بي خطرند. ديگري، زناني که دست از ارزش هاي ديني شسته اند و - به اصطلاح - آزادانه در جامعه حضور دارند؛ از اين گروه به نام سکولاريسم حمايت مي شود. البته مشکل به همين جا ختم
نمي شود و اين سکه روي ديگري دارد و آن ضعف خود کشور هاي اسلامي در استيفاي حقوق مسلمشان است.متاسفانه عدم انسجام داخلي جهان اسلام باعث گستاخي غرب در مقابل اسلام شده است.
واقعيت اين است که جهان اسلامي علي رغم ظرفيت ها و امکانات بسيار وسيع مادي، فرهنگي، انساني و... به دلايل متعددي نظير اختلافات مذهبي، سياست هاي استعماري قدرت هاي بزرگ، خيانت زمامداران کشورهاي اسلامي و وابستگي آنان به بيگانگان و... از جايگاه مناسبي در ساختار جهاني برخوردار نبوده و توانايي اعمال و به کارگيري ظرفيت هاي موجود را در دفاع از حقوق مسلم خويش ندارد.فقدان اتحاد و تصميم گيري قاطعانه از سوي کشورهاي اسلامي در مقابل سياست هاي کشورهاي استعماري، وضعيت را به گونه اي ساخته است که مسلمانان با اينكه از لحاظ جمعيتي درصد قابل توجهي در کشور هايي همچون فرانسه را تشکيل مي دهند،امکان استفاده از حق آزادي مذهبي خود را ندارند و حال آنكه اقليت هاي غير مذهبي و غير ديني در جهان اسلام نظير فرقه خرافي و بي پايه بهائيت(که از پيروان بسيار معدودي برخوردار است) مورد حمايت کشورهاي اروپايي و مجامع بين المللي بوده و با محکوم نمودن کشور ايران به نقض حقوق بشر، خواستار رسميت بخشيدن به آن مي باشد.
خوشبختانه علي رغم همه محدوديت هايي که سران غرب براي مسلمانان فراهم کرده اند گرايش مردم به اسلام در اروپا رشد قابل توجهي دارد و آنان را در پروژه منزوي کردن و ايجاد بد بيني نسبت به اسلام ناکام گذاشته است.
اسلام با قدرت تمام در حال رشد و گسترش است و مي توان يکي از عوامل مخالفت هاي سردمداران ليبرال دموکراسي با آموزه ها و نماد هاي اسلامي را ترس و واهمه آنان از گسترش اسلام در غرب دانست.اسلام هراسي پروژه اي است که از مدت ها قبل آغاز شده و به شيوه هاي مختلف و شگرد هاي خاص به اجرا درآمده است.
تجربه ثابت کرده که غرب علي رغم همه ادعاهاي خود هرگز نتوانسته است در برابر موج اسلام خواهي رفتاري منطقي از خود بروز دهد و همواره به زور و نقض حقوق و آشکار ترين قوانين
بين المللي دست زده است.
مقابله غرب با حجاب زنان و دختران نشانه استيصال و درماندگي آنان در مقابل اسلام است و از سوي ديگر به ما نشان مي دهد که حقوق بشر دروغي بيش نيست که همچون ابزاري در راستاي منافع نظام سرمايه داري غرب عمل کرده و خاصيت ديگري ندارد.