شنیدن اخبار تجاوز به عنف در فلان شهر و فلان روستا، تجاوز گروهی به فلان ... اعدام متجاوزان به عنف، برخورد با خاطیان و خبرهایی از این دست، شده است نقل مجالس و محافل.

بگذریم از به خطر افتادن آرامش روانی جامعه و تبعات منفی مخرب آن بر روح و روان مردم که چه اثرات مخرب دیگری بر سلامت معنوی یک جامعه وارد می کند. بدون شک شکسته شدن قباحت و زشتی اعمالی از این دست و دست یازیدن عده ای اراذل و اوباش و آدمهایی که شیطان صفتی شغلشان شده است از دیگر آثار این امر است که کمتر بدان پرداخته می شود.

اما سخن چیز دیگری است و آن اینکه ای کاش در طول این سالیان بعد از انقلاب که ما داعیه فرهنگی بودن و اسلامی بودن انقلابمان را داشته و داریم – که به حق هم همین است – اندکی در مقوله فرهنگ اسلامی و تربیت اسلامی کار می کردیم. اگر بر فرض مثال نهادهای عریض و طویل فراوانی که هر کدام در سویی عناوین پرطمطراق فرهنگی و تربیتی را یدک می کشند و هزاران میلیون ریال یا تومان پول بیت المال را مصرف می فرمایند کمی و اندکی نقش خود را درست ایفا می نمودند شاید امروز وضعیت فرهنگی کشور خیلی بهتر از این بود. هرگز سیاه نمایی فرهنگ کشور مد نظر نگارنده نیست. سخن بر سر این است که وضعیت فعلی وضعیت مطلوب و در خور شان نظام اسلامی نیست.

ای کاش نگاه مراکز فرهنگی کشور مانند حوزه علمیه و دانشگاه و مجلس و ... طور دیگری بود و بیشتر از این به حقایق موجود فرهنگی کشور توجه می شد. اگر تهاجم، شبیخون، جنگ و نبرد و هر چه که اسمش را می گذاریم را باور می کردیم الان شاهد این همه پلشتی در جامعه نبودیم. تنها به این سوال پاسخ دهیم که در باب مفهوم غیرت، چه دینی و چه انسانی و ناموسی و ... مراکز فرهنگ ساز ما چه کرده اند؟ چند تا فیلم و سریال و ... درست کردند؟ چند کتاب و چند رساله نوشته شد؟ چقدر خوراک در این باب به مردم داده شد؟ چقدر درس غیرت داده شده که اکنون ما در پی آن و نشانه های آن در کوچه پس کوچه های شهر و روستایمان به دنبال آن می گردیم و کمتر می یابیم؟ چرا کار نکردند و نمی کنند؟